- در خانوادهای بزرگ شدم که تحصیلکرده بودند. پدرم پزشک و مادرم دبیر. همیشه وضع مالی خیلیخوبی داشتیم. ولی من به دلیل کاراکتری که برای خودم در نظر داشتم از ۱۸ سالگی یعنی ورودم به سینما و ترم اول دانشگاهم تصمیم گرفتم از نظر مالی مستقل شوم. از نظر مالی نه از نظر اینکه با خانواده زندگی نکنم و مسئولیت برعهده خودم بوده است.
- بیشترین شانسی که داشتم در نقشی در فیلم «مجنون لیلی» بوده، یا مثلا «تقاطع». همان شرایطی که برای دیگران گفتید برای من هم راههای مختلفی بود اما من ترجیح دادم همین نقشهای کوتاه فیلمهای خانم میلانی را بازی کنم.
اگر بخواهیم اسم ببریم و قیاس کنیم هنرمندانی که از بچگی شروع به فعالیت کردهاند چندان زیاد نیستند. شما هم از بچگی آغازکردهاید و تا امروز ۱۵ فیلم در کارنامه دارید. فکر میکنید کجا ایستادهاید و چرا؟
در سینمای ما وقتی شما نقش اول نداشته باشی ۲۰۰ تا فیلم همداشته باشی فرقی نمیکند.
همین جا کات کنیم. ببینید ما در بازیگری دو مقوله کلی بازیگر و ستاره داریم. برای ستاره شدن بله نقش یک مهم است اما منتقدان میگویند بازیگر حتی اگردر فیلمی یک سکانس بازی کندتاثیرگذار است.
ببینید توی نقشهای دو یا راهی را میروی که میخواهی بازیگرباشی یا راهی را میروی که میخواهی بروی بالاتر. حالا شمااسمش را میگذارید ستاره، من میگویم حد خودم، میخواهم بهحد خودم برسم. وقتی نقشهای دوپیشنهاد میشود راههای مختلفی برای ستاره شدن وجود دارد؛ یکی اینکه بروی سریال بازی کنی، یاخیلی از مسائل را قبول بکنی ولی من اصلا این کارها را نکردم. در کارنامه کارهایم ۲ فیلم هست که برخلاف میلم در آنها بازی کردهام و برای پذیرش هر یک از آنها دلیل خاصی داشتم. وقتی وارد کار شدم متوجه شدم که اشتباه کردهام و بهتر بود صبر میکردم برای نقشهایی که خودم دوست داشتم بازی کنم. برای همین ترجیح دادم چیزی که شما میگویید نشوم که همه من را بشناسند.
خب برگردیم به بحث، اینهایی که شما گفتید برای خیلی از دختر و پسرها که میخواهند بازیگر شوند طبیعی است که مجبور باشند به هر چیزی تن دهند چون راه دیگری ندارند اما این از شما که خاله بیتا (خانم میلانی) را دارید و اولین کارتان هم در فیلم ایشان بوده، پذیرفته نیست.
اتفاقا خیلی موضوع خوبی را مطرح کردی. بله خانم میلانی به من نقش یک نداده (به جز این فیلم آخری) همیشه نقش دو یا حتی کوتاهتر داشتم ولی خودم هم ترجیح میدادم حتی یک سکانس توی کارهای خوب ایشان باشم تا اینکه مثلا بروم نقش یکهای بیارزش فیلمهای دیگر را بازی کنم. بنابراین صادقانه بگویم من توی نقشهای کوتاهی که بازی کردهام شانسی برای دیده شدننداشتهام. بیشترین شانسی که داشتم در نقشی در فیلم «مجنون لیلی» بوده، یا مثلا «تقاطع». همان شرایطی که برای دیگران گفتید برای من هم راههای مختلفی بود اما من ترجیح دادم همین نقشهای کوتاه فیلمهای خانم میلانی را بازی کنم.
چرا در همان نقشهای کوتاه کاری نکردید که خود خانم میلانی در فیلم بعدی، نقش اصلی بهتان بدهد؟
این که چرا این اتفاق نیفتاد را نمیدانم اما از آنجا که از ۱۸ سالگی دستیار ایشان بودم و میدیدم که فیلمنامههایشان را خودشان مینوشتند همیشه میدیدم که نقش اصلی یک زن ۳۰ یا ۴۰ ساله است. نمیدانم شما دنبال چی هستید، میخواهید توضیح من این باشد که من بد بازی میکنم یا بیاستعدادم؟!
نه اصلا منظور من این نبود. حالا برای اینکه بحث روشنتر شود اززاویه دیگری وارد موضوع شویم. ازشما جز اینکه دانشجوی معماری هستید و متولد ۶۲، کسی چیزی نمیداند. کمی از فضایی که در آن بزرگ شدید بگویید؟
در خانوادهای بزرگ شدم که تحصیلکرده بودند. پدرم پزشک و مادرم دبیر. همیشه وضع مالی خیلیخوبی داشتیم. ولی من به دلیل کاراکتری که برای خودم در نظر داشتم از ۱۸ سالگی یعنی ورودم به سینما و ترم اول دانشگاهم تصمیم گرفتم از نظر مالی مستقل شوم. از نظر مالی نه از نظر اینکه با خانواده زندگی نکنم و مسئولیت برعهده خودم بوده است.
اگر خواسته اصلیتان از سینما کارگردانی بود چرا رفتید سراغ بازیگری؟ با توجه به اینکه درآمدتان هم از نقشهکشی بود نه از بازیگری.
شما حتما میدانید که کار یک کارگردان شبیه کار یک معمار است؛ یعنی باید همه اطلاعات را در مورد همه جزئیات کار بداند.
بله ولی لزوما که نباید مثلا معمار عملا عملگی کرده باشد.
بله لزوما نباید اما اگر تجربه داشته باشد چه اشکالی دارد. من توانستم بازیگری را تجربه کنم و در مسیر کارگردانی گام بردارم مخصوصا بعد از اینکه فیلم کوتاهداستانیام را ساختم ـ از ۴ فیلم کوتاهم دو تایش مستند است، دو تایش داستانی ـ تازه فهمیدم که چقدر فرق است بین موقعی که بازیگر باشی و بخواهی بازی کنی و موقعی که کارگردان باشی و بخواهی از بازیگر بازی بگیری. تازه آن در شرایطی بود که من «تسویهحساب» را هم بازی کرده بودم.
اگر بخواهیم تراز بگیریم سهم خود بازیگر را در بازی چقدر میدانید و سهم توانایی بازیگیری کارگردان را چقدر؟
سهم کارگردان خیلی خیلی مهم است؛ مثلا من در «یکی از ما دو نفر» که بازی کردم میدیدم واقعاچقدر انرژی گذاشته شده برای خلق آن شخصیت و آن شخصیت چقدر درست است و این ناخودآگاه من بازیگر را هم تحریک میکند تا حداکثر انرژی خودم را بگذارم تا بتوانم لیاقت آن نقش را داشته باشم. فیلمهایی هستند که بنابه دلایل شخصی مجبور شدهام بازی کنم حالا نقش اصلی هم هستمولی میبینم که فیلمنامه اصلاجای کاری برای من بازیگر باقی نگذاشته و همین باعث میشود ازهمان اول انگیزه لازم در من نباشد. مثلا سر «پرنسیپ» که تجربه خوبم بود آنقدر کات میدهندو کار تکرار میشود تا رضایت کارگردان به دست آید اما مثلا سرکار دیگری که تجربه بدم بود و نمیخواهم اسمش را بنویسید میدیدم که کارگردان یک برداشت بیشتر نمیگرفت. وقتی کارگردانی هرچه تو میگویید میگوید اوکی، معلوم میشود که اصلا بازی گرفتن بلد نیست.
شما ببینید الان مرحله پیشتولید، مفهوم واقعی خودش را از دست داده است. برخلاف این روند مثلا سر «پرنسیپ» ما آنقدر تمرین کرده بودیم که اصلا نقشمان را حفظ بودیم و سر صحنه فقط یک سری کد بین خودمان و خانم میلانی داشتیم که برای دیگران مفهوم نبود. کلیت و نقش و قصه کاملا برایمان هضم شده بود و معنی کدها توی پیشتولید برایمان ترجمه شده بود که نتیجه این کار را مطمئنا بهتر از همه کارهای گذشتهام کرده است.
اولین کارگردانی که بعد از خالهتان بهتان پیشنهاد بازی داد که بود؟
آقای ابوالحسن داوودی برای فیلم «تقاطع».
خودتان به این فکر نکردید که چرا؟ یا اینکه خودشان بهتان نگفتند؟ چون تا قبل از این خانم میلانی خالهتان بود هرچند سخت میگرفت اما شرایط متفاوت بود ولی سر «تقاطع» آقای داوودی حتما باید دلیل خاصی برای انتخابش میداشت.
خودم که بهش فکر نکرده بودم اما ماجرا از این قرار بود که سر تقاطع آقای داوودی تست گرفتند یعنی قشنگ یادم هست که نقش را برایم میگفتند و جلوی دوربین مثل یک نابازیگر از من تست گرفتند. کار بعدی «نسکافه داغ داغ» آقای علی قویتن بود که بعد از آن دیگر طبیعی شد که غیر میلانی هم به من پیشنهاد بازی بدهد.
«تقاطع» را کجای کارنامهات میدانی؟
خوب بود، فیلم خوبی بود، جای بازی داشت. نقش من ۳، ۴ سکانس بود که البته به صورت خاطره و فلاشبک بود.
کارگردان که شدید فیلمهایتان توی چه حال و هوایی خواهد بود؟
من بیشتر به فضاهای فانتزی و تخیلی علاقه دارم؛ چیزهایی که واقعیت نداشته باشد.
دلپذیرترین دوران کارنامه جمعوجور سینماییتان را کدام میدانید؟
برای من شخصا حضورم در «زن زیادی»، «تسویهحساب» و «پرنسیپ» خیلی خوشایند بود. از این نظر که نقش و بازی خودم دراین فیلمها پررنگتر از بقیه فیلمهایی که حضور داشتم بوده است.